آیه 32 سوره سبأ

از دانشنامه‌ی اسلامی

قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَىٰ بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ ۖ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ

[34–32] (مشاهده آیه در سوره)


<<31 آیه 32 سوره سبأ 33>>
سوره :سوره سبأ (34)
جزء :22
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

باز رؤسای متکبّر با پیروان ضعیف خویش گویند: آیا با آنکه (از جانب خدا) راه هدایت را به شما نمودند باز ما (به اجبار) شما را از هدایت منع کردیم؟ (هرگز چنین نیست) بلکه شما خود مردم بدکاری بودید.

مستکبران به مستضعفان می گویند: آیا ما شما را از هدایت الهی بعد از آنکه به شما رسید باز داشتیم؟ [نه، باور نداریم] بلکه شما خودتان مجرم بودید.

كسانى كه [رياست و] برترى داشتند، به كسانى كه زيردست بودند، مى‌گويند: «مگر ما بوديم كه شما را از هدايت -پس از آنكه به سوى شما آمد- بازداشتيم؟ [نه،] بلكه خودتان گناهكار بوديد.»

قدرتمندان به زبون‌شدگان گويند: آيا از آن پس كه شما را به راه هدايت فراخواندند، ما شما را بازداشتيم؟ نه، شما خود گناهكار بوديد.

(امّا) مستکبران به مستضعفان پاسخ می‌دهند: «آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آنکه به سراغ شما آمد (و آن را بخوبی دریافتید)؟! بلکه شما خود مجرم بودید!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Those who were arrogant will say to those who were abased, ‘Did we keep you from guidance after it had come to you? No, you were guilty [yourselves].’

Those who were proud shall say to those who were deemed weak: Did we turn you away from the guidance after it had come to you? Nay, you (yourselves) were guilty

Those who were proud say unto those who were despised: Did we drive you away from the guidance after it had come unto you? Nay, but ye were guilty.

The arrogant ones will say to those who had been despised: "Was it we who kept you back from Guidance after it reached you? Nay, rather, it was ye who transgressed.

معانی کلمات آیه

  • صددناكم: به نظر راغب صدّ و صدود گاهى به معنى اعراض آيد و گاهى به معنى منع، در آيه معناى دوّم مراد است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى‌ بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ «32»

(امّا) كسانى كه استكبار ورزيدند به مستضعفان گويند: آيا ما شما را از هدايتى كه به سراغتان آمد باز داشتيم؟ بلكه شما خود گناهكار بوديد.

پیام ها

1- جامعه‌ى فاسد و افراد مستكبر، انسان را مجبور به انحراف نمى‌كند. أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ‌ ... بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ‌

2- در روز قيامت، مستكبران نيز مى‌فهمند كه راه انبيا حقّ بوده است. «صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى‌»

3- حقّ به همه مى‌رسد و هر كس خود بايد آن را بپذيرد. «جاءَكُمْ»

4- در قيامت نمى‌توان گناه خود را به گردن ديگران انداخت. «بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ»

5- بالاترين رسوايى آن است كه مجرمان بزرگ به انسان‌هاى زير دست لقب مجرم بدهند. «بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 448

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى‌ بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ (32)

قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا: گويند آنانكه گردنكشى كرده بودند از روى انكار، لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا: مر آنان را كه ضعفاء بودند و بيچاره، أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى‌: آيا ما بازداشتيم شما را از قبول هدايت و راه راست، بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ‌: بعد از آنكه آمد شما را هدايت و ارشاد (استفهام انكارى)، يعنى ما منع نكرديم شما را از ايمان، بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ‌: بلكه شما بوديد به نفس خود گناهكار و شرك‌آرندگان و اختيار نمايندگان ضلالت بر هدايت، نه آنكه ما شما را اجبار كرده باشيم به گمراهى.

جلد 10 - صفحه 537


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَوْ تَرى‌ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ (31) قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى‌ بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ (32) وَ قالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (33) وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (34) وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (35)

ترجمه‌

و گفتند آنها كه كافر شدند هرگز نمى‌گرويم باين قرآن و نه بآنچه پيش از آن آمده است و اگر به بينى هنگاميكه ستمكاران بازداشته شدگانند نزد پروردگارشان برميگردانند بعضيشان بسوى بعضى سخن را ميگويند آنانكه زير دست شدند بآنها كه بزرگى جستند اگر شما نبوديد هر آينه بوديم گروندگان‌

جلد 4 صفحه 364

گويند آنانكه بزرگى جستند بآنانكه زير دست شدند آيا ما بازداشتيم شما را از هدايت بعد از آنكه آمد شما را بلكه بوديد گناهكاران‌

و گويند آنها كه زير دست شدند به آنها كه بزرگى جستند بلكه بازداشت مكر شما در شب و روز هنگاميكه امر ميكرديد ما را كه كافر شويم بخدا و قرار دهيم برايش همتايان و پنهان دارند پشيمانى را چون بينند عذاب را و ميگذاريم غلها را در گردنهاى آنها كه كافر شدند آيا جزا داده ميشوند مگر آنچه را كه بودند ميكردند

و نفرستاديم در هيچ آبادى بيم‌دهنده‌اى را مگر آنكه گفتند ثروتمندانش همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم‌

و گفتند ما بيشتريم از جهت اموال و اولاد و نيستيم ما عذاب شوندگان.

تفسير

كفّاريكه منكر مبدء و معاد بودند گفتند ما نه باين قرآن ايمان داريم و نه بساير كتب آسمانى و هرگز معتقد بآنها نخواهيم شد لذا خداوند شمه‌ئى از احوال آنها را در روز قيامت براى حبيب خود ذكر فرموده باين تقريب كه اگر به بينى وقتى را كه آن ستمكاران بخويش و خلق در كسب عقائد باطله و اظهار آن در پيشگاه الهى توقيف و بازداشت شوند و با يكديگر مجادله نمايند تعجّب ميكنى از آنكه چگونه يكديگر را تكذيب و كتب سماوى را تصديق ميكنند ضعفاء و زير دستان و اتباع برؤساء و اقوياء و بالادستان خود ميگويند اگر شما نبوديد ما به پيغمبران ايمان ميآورديم شما مانع از تصديق ما شديد و ما را از متابعت ايشان منصرف نموديد رؤساء جواب ميگويند اين چه سخنى است كه شما ميگوئيد آيا ما شما را مانع شديم از قبول دين حقّ با آنكه وسائل هدايت شما از جانب خدا بارسال رسول و انزال كتاب و ارائه معجزات فراهم شده بود و آمده بود براى شما نه چنين است بلكه شما خودتان جنسا خبيث و مجرم و مايل بنافرمانى بوديد لذا تقليد پدرانتان را بر تبعيّت از انبياء ترجيح داديد زير دستان ميگويند نه چنين است بلكه شما شب و روز بمكر و حيله و اشتباه كارى باطل را بنظر ما حقّ و حقّ را باطل جلوه داديد و ما را آلت پيشرفت اغراقتان كرديد وقتى كه بما ميگفتيد منكر خداى يگانه شويد و دست از عبادت بتها بر نداريد و هر دو دسته وقتى عذاب الهى را مشاهده نمايند پشيمانى خودشان را از يكديگر پنهان‌

جلد 4 صفحه 365

كنند از ترس شماتت دشمنان بر ضلالت و اضلالشان در دنيا و محتمل است پنهان نمودن پشيمانى مخصوص بمستكبرين باشد براى بقاء ملكه تكبّر در آنها كه آنجا هم نميخواهند صولت خودشان را از دست بدهند با آنكه آنها را با غلهاى آتشين با كمال ذلّت و خوارى بجهنّم ميبرند براى كفرشان و اين مجازات اعمال آنها است در دنيا بقدر استحقاقشان نه زائد بر آن و در خاتمه براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم فرموده كه اين انكار و تكذيب مستكبرين اختصاص بتو ندارد در هيچ آبادى و بلد و شهرى ما پيغمبر بيم دهنده‌ئى نفرستاديم مگر آنكه ثروتمندانى كه در ناز و نعمت بودند ايشان و دستوراتشان را كه از طرف ما بود تكذيب نمودند و منكر شدند و هميشه اتباع پيغمبران و اولياء خدا مردمان فقير يا متوسط بودند و اغنياء بآنها ميگفتند ما مال و اولاد و اتباعمان بيشتر است پس پيش خدا عزيزيم بر فرض هم عذابى باشد ما را عذاب نميكند غافل از آنكه هر قدر نعمت بيشتر باشد كفرانش بيشتر موجب عقاب است و مزيد اختصاص آنها بكفر غرور و نخوتى است كه از مال و جاه دنيا براى اهل آن حاصل ميگردد و بايد بخدا پناه برد از محبّت بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه ثروت كاشف از عزّت پيش خدا است جواب فرموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ الَّذِين‌َ استَكبَرُوا لِلَّذِين‌َ استُضعِفُوا أَ نَحن‌ُ صَدَدناكُم‌ عَن‌ِ الهُدي‌ بَعدَ إِذ جاءَكُم‌ بَل‌ كُنتُم‌ مُجرِمِين‌َ (32)

و گفتند ‌در‌ جواب‌ مستضعفين‌ كساني‌ ‌که‌ اكابر ‌آنها‌ بودند ‌به‌ مستضعفين‌ آيا ‌ما جلوگيري‌ كرديم‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ اينكه‌ هدايت‌ شويد ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ آمد ‌شما‌ ‌را‌ هدايت‌ بلكه‌ ‌شما‌ ‌خود‌ بوديد مجرم‌ و گناهكار.

توضيح‌ كلام‌ اينكه‌ ‌هر‌ دو دسته‌ مقصر هستند، اما مستكبرين‌ ‌که‌ ‌به‌ مكر و حيله‌ و سلطه‌ و قدرت‌

جلد 14 - صفحه 566

مستضعفين‌ ‌را‌ اغفال‌ و منع‌ مي‌كردند و سبب‌ اضلال‌ ‌آنها‌ شدند و فاعل‌ بالتسبيب‌ هستند مثل‌ خلفاء جور و امثال‌ يزيد و ‌إبن‌ زياد. و اما مستضعفين‌ سلب‌ اختيار ‌از‌ ‌آنها‌ نشده‌ ‌بود‌ و ‌خود‌ ‌به‌ اختيار ‌خود‌ تبعيت‌ اكابر كردند و ‌اگر‌ مي‌خواستند هدايت‌ شوند ‌براي‌ ‌آنها‌ ممكن‌ ‌بود‌ چنان‌ چه‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ تشرف‌ ‌به‌ اسلام‌ پيدا كردند و ايمان‌ آوردند و هدايت‌ شدند و اين‌ها فاعل‌ بالمباشره‌ هستند. چون‌ گفتيم‌ سه‌ قسم‌ فاعل‌ داريم‌: بالتسبيب‌ و بالمباشره‌ و بالرضا، و ‌هر‌ سه‌ مسئول‌ هستند، لذا.

قال‌َ الَّذِين‌َ استَكبَرُوا لِلَّذِين‌َ استُضعِفُوا ‌در‌ جواب‌ ‌آنها‌ ‌که‌ گفته‌ بودند: «لَو لا أَنتُم‌ لَكُنّا مُؤمِنِين‌َ» ‌که‌ ‌اينکه‌ كذب‌ محض‌ ‌است‌ زيرا ‌بر‌ فرض‌ ‌اگر‌ مستكبرين‌ ‌هم‌ نبودند اين‌ها ‌براي‌ سياهي‌ قلب‌ و قساوت‌ و عناد و عصبيت‌ و تقليد آباء ايمان‌ نمي‌آوردند چنانچه‌ ‌در‌ آيه قبل‌ ‌به‌ كلمه «لن‌» تعبير كردند ‌که‌ هرگز ايمان‌ نمي‌آوريم‌.

أَ نَحن‌ُ صَدَدناكُم‌ عَن‌ِ الهُدي‌ بَعدَ إِذ جاءَكُم‌ سلب‌ اختيار ‌از‌ احدي‌ نشده‌ مثل‌ مباحثه اين‌ها بحث‌ ‌با‌ شيطان‌ و اتباع‌ شيطان‌ ‌است‌.

بَل‌ كُنتُم‌ مُجرِمِين‌َ خداوند تمام‌ وسائل‌ هدايت‌ ‌را‌ ‌در‌ دسترس‌ بندگان‌ قرار داده‌، تكوينا عقل‌ و شعور و ادراك‌ و قوه‌ و قدرت‌ داده‌ و تشريعا ارسال‌ رسل‌ ‌با‌ معجزات‌ بينات‌ و انزال‌ كتب‌ ‌با‌ بيانات‌ شافيه‌ و جعل‌ احكام‌ ‌با‌ ادله‌ واضحه‌ و حجت‌ ‌را‌ ‌بر‌ همه‌ تمام‌ كرده‌ و راه‌ عذر ‌بر‌ همه‌ بسته‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 32)- ولی مستکبران خاموش نمی‌مانند و «در پاسخ به مستضعفین می‌گویند: آیا ما شما را از طریق هدایت باز داشتیم بعد از آن که هدایت به سراغ شما آمد» و به قدر کافی اتمام حجت شد و پیامبران گفتنی‌ها را گفتند (قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدی بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ).

نه ما مسؤول نیستیم، «بلکه خود شما گنهکار بودید» (بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ).

که با داشتن آزادی اراده تسلیم سخنان بی‌اساس ما شدید، به کفر و الحاد روی

ج4، ص44

آوردید و سخنان منطقی انبیا را به دست فراموشی سپردید.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 441

منابع